در ابتدا از ساحت مقدس رسول خدا عذر خواهی میکنم که این روایت دورغی و اهانت به حضرتش را بیان میکنیم اما چون بر خود لازم دونستیم این تایپیک را مینویسیم،لذا از نقل این روایت دروغی در کتاب صحیح مسلم پوزش میطلبیم(اهل بیت،بزرگان،علما،شیعیان،سادات،هیئتی ها شرمنده تونیم به خدا)

اجمالی:

قضیه از این قرار است که یک روز عائشه و پیامبر در اتاق عائشه زیر یک رو انداز دراز کشیده بودند و آن در حالی بود که عائشه لخت بوده،ران پیامبر هم عریان بوده در همین حال ابوبکر اجازه ورود خواسته پیامبر بهش اجازه میده میاد کارش رو انجام میده و میره بعد عمر میاد باز کارش رو انجام میده و میره(این در حالی است که عائشه لخت زیر یک رو انداز با پیامبر خوابیده بوده)بعد عثمان میاد اجازه میگیره میاد تو در همین حین پیامبر به عائشه میگه پاشو برو لباساتو بپوش که عثمان اومد.

قضاوت را میگذارم با شما عزیزان فقط در 2 خط بگم که پیامبر ما شیعه ها بی غیرت نبوده،پیامبر ما شیعه ها از همه با حیاتر هستند،پیامبر ما شیعه ها سید الانبیا ،صاحب معجزات و کرامات و صاحب خلق عظیم هستند پیامبر ما با زن لخت خود جلو رفیقاش دراز نمیکشیده.

تفصیلی:

دو روایت شبیه به هم در صحیح مسلم باب فضائل عثمان آمده

روایت اول:

 يحيى بن يحيى ويحيى أيوب وقتيبة وابن حجر قال يحيى بن يحيى أخبرنا وقال الآخرون حدثنا إسماعيل ( يعنون ابن جعفر ) عن محمد بن أبي حرملة عن عطاء وسليمان ابني يسار وأبى سلمة بن عبد الرحمن ان عائشة قالت كان رسول الله صلى الله عليه وسلم مضطجعا في بيتي كاشفا عن فخذيه أو ساقيه فاستأذن أبو بكر فاذن له وهو على تلك الحال فتحدث ثم استأذن عمر فاذن له وهو كذلك فتحدث ثم استأذن عثمان فجلس رسول الله صلى الله عليه وسلم وسوى ثيابه قال محمد ولا أقول ذلك في يوم واحد فدخل فتحدث فلما خرج قالت عائشة دخل أبو بكر فلم تهتش له ولم تباله ثم دخل عمر فلم تهتش له ولم تباله ثم دخل عثمان فجلست وسويت ثيابك فقال الا استحى من رجل تستحى منه الملائكة

عائشه میگه پیامبر در خانه ی من دراز کشیده بودند و ران و ساق پیامبر برهنه بود،ابوبکر وارد شد در همان حال،پیامبر باقی ماند،عمر هم وارد شد همینطور،عثمان وارد شد پیامبر لباساشو صاف کرد بعد عائشه میگه گفتم چرا از عثمان پرهیز کردی همانطور که از ابوبکر و عمر پرهیز نکردی پیامبر گفت از مردی که ملائکه از او حیا میکنند من حیا نکنم؟(و این به این معناست که ملائکه از ابوبکر وعمر حیا نمیکنند،حالا چراش رو میذارم با شما عزیزان)

روایت دوم:

عبد الملك بن شعيب بن الليث بن سعد حدثني أبي عن جدي حدثني عقيل بن خالد عن ابن شهاب عن يحيى بن سعيد بن العاص ان سعيد بن العاص اخبره ان عائشة زوج النبي صلى الله عليه وسلم وعثمان حدثاه ان أبا بكر استأذن على رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو مضطجع على فراشه لابس مرط عائشة فاذن لأبي بكر وهو كذلك فقضى إليه حاجته ثم انصرف ثم استأذن عمر فاذن له وهو على تلك الحال فقضى إليه حاجته ثم انصرف قال عثمان ثم استأذنت عليه فجلس وقال لعائشة اجمعي عليك ثيابك فقضيت إليه حاجتي ثم انصرفت فقالت عائشة يا رسول الله مالي لم ارك فزعت لأبي بكر وعمر رضي الله عنهما كما فزعت لعثمان قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ان عثمان رجل حيى وانى خشيت ان اذنت له على تلك الحال ان لا يبلغ إلى في حاجته

به راوی حدیث خبر دادند که ابوبکر آمد پیش پیامبر و پیامبردر اتاق عائشه بر روی زیر انداز خود دراز کشیده بودند(اتاق عائشه یک اتاق 1در 2 بود؛سوال: در این اتاق کوچک پنچ تا بستر بوده یا این که یک بستر پیشتر نبوده؟پس این میشه همان بستر پیامبر و عائشه)پیغمبر در اون بستر بوده و رو انداز عائشه را بر روی خود انداخته بود،در همان حال آمد به ابوبکر اجازه داد،آمد کارش رو انجام داد و رفت،بعد عمر آمد باز کارش رو انجام داد و رفت بعد عثمان آمد از پیغمبر اجازه خواست و وارد شد،در همین حال پیامبر به عائشه گفت برو لباساتو بپوش (اجمعي عليك ثيابك)= (یعنی عائشه تا به حال لباس تنش نبود)بعد از این عائشه میگه چرا فقط موقعی که عثمان اومد گفتی برم لباس بپوشم پیامبر جواب میده که عثمان ادم با حیائی هست،ترسیدم که کارش را به من نگوید.

تصریح لغت شناسان عرب است:اجمعی علیک ثیابک به معنای برو لباس بپوش میباشد.یعنی تا حالا عائشه لباس تنش؟؟نبوده!!!

شما مراجعه بکنید به تاج العروس زبیدی ج11ص78 ناشر : دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع – بيروت- سال چاپ : 1414 - 1994م

        ويُقَالُ : جَمَعَ عَلَيْه ثِيَابَه ، أَيْ لَبسَهَا

                     جمع علیه ثیابه به معنای لباس پوشیدن است.

اجمعي عليك ثيابك یعنی عائشه،عثمان اومد پاشو برو لباساتو بپوش

مطلب دیگری که مربوط به همین موضوع هست اینه که:

 قسمتی از حدیث را مسلم حذف کرده و آن این است که عائشه میگه در این ماجرا که ابوبکر و عمر و عثمان میان و میرن من و پیامبر زیر یک رو انداز بودیم.

روایت را عبد الرزاق الصنعاني در مصنف خود با سند صد در صد صحیح(البته صحیح نزد عمریة) ج11ص232- ناشر : منشورات المجلس العلمي می آورد.

 أخبرنا عبد الرزاق عن معمر عن الزهري عن يحيى ابن سعيد بن العاص عن عائشة قالت : استأذن أبو بكر على النبي صلى الله عليه وسلم وأنا معه في مرط واحد ،(من با پیامبر زیر یک رو انداز بودم) قالت : فأذن له ، فقضى إليه حاجته وهو معي في المرط ، ثم خرج ، ثم استأذن عليه عمر ، فأذن له ، فقضى إليه حاجته وهو معي في المرط ،(پیامبر  با من زیر رو انداز بود) ثم خرج ، ثم استأذن عثمان فأصلح عليه ثيابه وجلس ، فقضى إليه حاجته ، ثم خرج ، قالت عائشة: فقلت : يا رسول الله ! استأذن عليك أبو بكر فقضى إليك حاجته على حالك : ثم استأذن عمر فمضى إليك حاجته على حالك ، تم استأذن عثمان فكأنك احتفظت ، فقال : إن عثمان رجل حيي ، ولو أني أذنت له في تلك الحال خشيت أن لا يقضي حاجته إلي

عبد الرزاق الصنعاني المصنف ج11 ص  ناشر : منشورات المجلس العلمي 232

من نمیدونم شما چه آدمایی هستین ادعای مسلمانی میکنید،شما پیامبر را به جهان بی غیرت معرفی میکنین،واقعا خجالت نمیکشین،شما خودتون دوستتون بیاد راضی هستید خانومتون پیشتون بشینه اون هم برهنه یا نیمه برهنه،اخه این چه اسلامیه،این چه پیامبریه که صحابش میان و میرن و خودشو زنش زیر یک روانداز خوابیدن اون هم در حالتی که زنش لخت بوده>واقعا متأسفم براتون،وبیشتر متأسفم که امثال این روایت را درصحیح بخاری ومسلم میبینیم؛کتابایی که میگیدخواهر برادر قرآن هستند کتابایی که میگین صد در صد صحیح هستند.و این را در پرانتز به شما بگم که امثال این روایت،در صحیح مسلم و وبخاری خیلی زیادن،تصور نکنین یکی دوتان.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین واستغفرالله  لی ولکم وصلی الله علی سیدنا محمد و آل طاهرین

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: